مدیریت در یک تعریف، دانش و هنری است که انسان و منابع انسانی را در جهت رسیدن به یک هدف خاص از طریق برنامه ریزی ، سازماندهی و کنترل و نظارت، یاری می کند.
عناصر مهم موجود در این تعریف، انسان، هدف خاص، برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل و نظارت است.
یک مدیر اسلامی باید این پارامتر ها را در سازمان خود به نحوی تبیین کند که نه تنها با اسلام و مبانی اسلامی منافات نداشته باشد بلکه با آن سازگاری نیز داشته باشد. یک مدیر اسلامی با استفاده از آموزه های اسلام، این عناصر را کاملا تعریف و جهت دهی می کند.
مدیر اسلامی کیست؟
مدیر در اسلام کسی است که در درجه اول، خود او با خدا ارتباط خوبی داشته و خدا در زندگی او پررنگ است. او شیوه برخورد با انسان ها و قشر های مختلف را می داند و از یک جامعه شناسی اسلامی صحیح برخوردار است. می داند که با یک مستضعف چگونه بر خورد کند و با یک انسان مغروری که به دارایی خود می نازد چگونه رفتار نماید. پیامبر اسلام و امیر المؤمنین علیهم السلام کسانی را برای مدیریت انتخاب می کردند که با تقواتر باشند. مانند انتخاب سلمان فارسی برای فرمانداری مدائن.( داستانی در این باره در انتهای پاسخ خواهد آمد.)
یک مدیر مسلمان کسی است که تمام آن چه به امانت دست او داده اند را از طرف خدا و امانت خدا می داند. با این دیدگاه، دیگر اساس کار یک مدیر روشن می شود. او همه کارمندان را بندگان خدا می داند که خدا آنان را برای مدت کوتاهی و به جهت امتحان زیر دست او قرار داده است.
چگونه مدیریت می کند؟
نحوه مدیریت او به این گونه است که در هر چالشی می ببیند خدا به کدام کار راضی تر است. به دیده حقارت به زیر دستان خود نگاه نمی کند و همه را به دید عدالت می نگرد؛ یعنی قرار دادن هر فرد در جایگاه ارزشی خود. از یک طرف همه را اکرام می کند زیرا همه بندگان خدا هستند و از طرفی باید عدالت را برقرار کند یعنی افرادی که با همت بیشتری کار می کنند باید مورد تشویق قرار گیرند. این افراد کسانی هستند که خدا نیز آنان را بیشتر از افراد کم کار دوست دارد و در واقع تشویق یک مدیر اسلامی باید به خاطر این باشد که اینان و کار این افراد، مورد رضایت خداوند است و ما به این خاطر آنان را تشویق می کنیم. باید در هر کاری، خدا، محور کار باشد نه انسان ها و نه مقام ها و نه ... .
یک مدیر اسلامی به راهکارهایی فکر می کند که خود و کارکنانش را بیشتر به خدا نزدیک می کند.
چگونه انتخاب می کند؟
یک مدیر اسلامی کارکنان خود را بر اساس تقوی انتخاب می کند هر کسی که به خدا نزدیک تر باشد و اساس زندگی او بر پایه و ریشه اسلام بسته شده باشد شایسته انتخاب است. چنین فردی هیچ گاه به انسان خیانت نمی کند. شاید بگویید چرا تخصص را نگفتم! اما باید عرض کنم فردی که دارای تخصص است به نظر بنده به خدا نیز نزدیک تر است( البته اگر توجه داشته باشد که نیروی این تخصص و توفیق و توان آن را خدا به او هدیه داده است.) چنین فردی نسبت به کسی که هیچ تخصصی ندارد بیشتر زحمت کشیده و شایستگی بیشتری دارد. البته تخصصی که از آن صحبت به میان می رود مدرک و ... نیست. شاید فردی مدرک نداشته باشد اما از یک انسان مدرک دار در مورد یک علم متخصص تر باشد.
برخورد با کارکنان؟
اگر کارکنان یک مدیر اسلامی، کار خود را به خوبی انجام ندادند باید ابتدا به آنان در مورد کم کاریشان تذکر داد و به آنان یادآور شد که با این کار دارند در نعمت خدا و فرصتی که خداوند در اختیار آنان قرار داده است، ناشکری می کنند، همیشه این فرصت ها به دست نمی آید و باید از فرصت ها در راه بندگی خدا به بهترین نحو استفاده کرد.
در مرحله بعد باید از سیستم تشویق و تنبیه استفاده کرد؛ کسانی که کم کاری می کنند و به آنان تذکر داده شده و گوش فرا نمی دهند باید در یک سیستم تنبیه قرار گرفته و بفهمند که ادامه دادن کم کاری مساوی است با از دست دادن این کار. از طرف دیگر باید افراد موفق در کار نیز تشویق گردند تا تفاوت کم کاری و کار خوب روشن گردد و صدای عدالت نیز در یک ساختار اسلامی بلند شود.
اهم مبانی مدیریت اسلامی
۱- توحید: خدا محوری و توحید نکته بسیار مهمی در مدیریت است. از آن جا که یک مدیر در ارتباط با افراد مختلف می باشد، باید دیدگاه خود را به گونه ای تنظیم کند که در همه جوانب مدیریت، توجه اش به محوریت خدا باشد و سایرین را به گونه ای ببیند که در طول خدا هستند نه در عرض خدا. به آنان تکیه نکند بلکه تکیه اش به خدا باشد. در چالش های مختلف، ملاک او خداوند است و به سمت کاری می رود که رضایت خدا در آن باشد.
۲- کرامت انسانی: خداوند انسان را در قرآن کریم مورد کرامت قرار داده و فرموده: و لقد کرمنا بنی آدم. یک مدیر باید توجه داشته باشد که انسان های مختلف از جمله کارکنان و مراجعان، همه و همه بندگان خداوند هستند و باید مورد کرامت قرار بگیرند و این یک اصل قرآنی است. به مردم به دیده خانواده خدا بنگرد زیرا خداوند فرموده: الخلق عیالی، أقربهم إلی ألطفهم بهم. مردم، خانواده من هستند، نزدیک ترین آن ها به من، لطیف ترین آن ها با خلق می باشد. در این جا نیز محوریت خدا موج می زند.
۳- جهان بینی اسلامی: یک مدیر مسلمان، جهان را به گونه ای می بیند که یک پارچه و هماهنگ است. دیدگاه او به جهان به صورت یک نظام هماهنگ است که دارای دو مرحله می باشد. یک مرحله، همین دنیاست و مرحله دیگر، جهان آخرت است. در دید اسلامی بین این دو مرحله نباید تفاوت گذارد. عملکرد ما در این مرحله دقیقا با جهان دیگر هم خوانی دارد. بنابر این یک مدیر طوری عمل می کند که گویا در حال ساختن بنایی محکم برای سال های متمادی است.
اهم اصول مدیریت اسلامی
۱- بینش دهی اسلامی صحیح به خود و کارکنان
۲- کنترل منظم و صحیح کارکنان: از آن جا که نفس انسان میل به بدی دارد، کنترل به موقع کارکنان می تواند در عملکرد صحیح آنان و بهبود کار و تفکر آنان تأثیر بگذارد.
۳- پیش قدم بودن مدیر در تمام مراحل و توقعاتی که از کارکنان می رود.
۴- صداقت در رفتار و گفتار
۵- شادابی و نشاط در مدیر
۶- نظم و انضباط مدیر
۷- تأکید بر تربیت اسلامی در سازمان با برنامه های معنوی وسالم
۸- توجه دقیق به مشکلات کارکنان و هم دردی با آنان
۹- انجام دادن هر کاری با نهایت اِحکام

منبع: سایت پرسمان دانشگاهیان، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، اداره مشاوره و پاسخ.

اشتراک گذاری پست در شبکه های اجتماعی

Submit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn