چاپ کردن این صفحه

تقویت اندیشه های چپ گرایانه (سوسیال دموکراسی و دموکراسی سوسیالیستی) در آمریکا

1- برنی سندرز: متولد ۸ سپتامبر ۱۹۴۱ سیاستمدار آمریکایی و سناتور ایلات متحده است. او که بیشترین دوره حضور به عنوان یک مستقل در کنگره آمریکا را دارد نخستین بار در سال ۱۹۹۰ به مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا انتخاب شد. او در فراکسیون حزب دمکرات شرکت می‌کند. سندرز برای کسب نامزدی حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ رقابت کرد و شکست خورد. او هم اکنون در حال رقابت برای کسب نامزدی این حزب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ است.

سندرز در بخشبروکلین شهرنیویورک زاده شد. او در همین منطقه بزرگ شده‌است. سندرز در بروکلین کالج تحصیل کرد و در سال ۱۹۶۴ از دانشگاه شیکاگو فارغ‌التحصیل شد. در سال ۲۰۰۶ او به عضویت در سنای ایالات متحده انتخاب شد. سندرز در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۸ مجدداً برای عضویت در سنا آرای لازم را کسب کرد.

سندرز یکی از نامزدهای حزب دموکرات برای انتخابات 2016 آمریکا بود. او ۴۳ ٪ از آرای دلگت‌های انتخابات مقدماتی را کسب کرد. هیلاری کلینتون در مقابل ۵۵٪ دلگت‌ها را کسب کرد. سندرز در ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۶ به نفع هیلاری کلینتون از رقابت‌ها کنار کشید.

سندرز که خود را یک سوسیالیت دموکراتیک و یک ترقی خواه می‌داند، حامی حقوق کارگران بوده و بر مقابله با نابرابری اقتصادی تأکید می‌کند. او مدافع مراقبت سلامت همگانی و تک‌پرداخت‌گر، مرخصی زایمان  با حقوق، و نیز آموزش دانشگاهی بدون شهریه است. در سیاست خارجی، او حامی کاستن از هزینه کرد نظامی آمریکا، پی گرفتن بیشتر دیپلماسی وهمکاری بین المللی و تأکید بیشتر بر حقوق کار و دغدغه‌های زیست‌محیطی در زمان مذاکره بر سر توافقات تجاری بین‌المللی است. سندرز در ۱۹ فوریه ۲۰۱۹ اعلام کرد برای دومین بار برای شکست دادن رئیس‌جمهور مستقردونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری رقابت خواهد کرد.

2- الیزابت وارن: متولد ۲۲ ژوئن  ۱۹۴۹سناتور ایالت ماساچوست در سنای ایالات متحده آمریکا است که برای نخستین‌بار در ۳ ژانویه ۲۰۱۳ به‌ عضویت این مجلس درآمد. او پیشتر استاد مدرسه حقوق هاروارد بود. وارن از جمله چهره‌های پیشرو و محبوب میان ترقی خواهان آمریکایی محسوب شده است.

وارن در فوریه ۲۰۱۹ نامزدی خود را برای انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری ۲۰۲۰ حزب دمکرات اعلام کرد.

توماس مینی در فارین پالیسی نوشت: تا چند سال پیش، ایده سیاست خارجی سوسیال دموکراتیک در آمریکا نسبت به دموکراسی سوسیال یک گزاره مبهم به نظر می‌رسید و در تمام طول این سال‌ها هیچ دولتی در آمریکا حتی وانمود هم نکرد که به این ایده تعلق خاطر دارد. سیاست خارجی فرانکلین دی روزولت هیچ برنامه ایدئولوژیک منسجمی نداشت. حتی دولت 4 ساله جیمی کارتر که سیاست خارجی آمریكا را پس از جنگ تحویل گرفته بود، سیاست خارجی خود را زیر پرچم حقوق بشر پیش می‌برد، نه سوسیال دموكراسی.

با توجه به جنبش‌های چپ موجود در آمریکا لازم است بار دیگر بین تمایلات سوسیال دموکراسی و دموکراسی سوسیالیستی تفاوت قائل شویم. اولی اساساً اصلاح طلب است و هدف آن این است که جنبه‌های سخت و منفی سرمایه داری را حذف و آن را به نوعی تعدیل کند. در نقطه مقابل رویکرد دوم کاملا تحول‌گرا است و هدف آن جایگزین کردن نظم سوسیالیستی به جای سیستم سرمایه داری است. هرکدام از این دو رویکرد اکنون در سیاست آمریکا حضور و نمایندگان خاص خود را دارند. به عنوان مثال الیزابت وارن حامی سوسیال دموکراسی و برنی سندرز نماینده دموکراسی سوسیالیستی است.  اکنون ضروری است که بینیم اگر قرار به تغییر باشد هر کدام از این ایدئولوژی‌ها چقدر می‌توانند سیاست آمریکا را دگرگون کنند. با وجود اینکه دو ایده نام برده شده دارای تفاوت‌هایی هستند، اما برای راحتی کار، کل طیف‌ها چه سوسیال دموکراسی و چه دموکراسی سوسیالیستی ذیل عنوان چپ نامیده می‌شوند.

سنت‌های سوسیال دموکراسی معمولا از دل خودش بیرون آمده و موفقیت‌های آن هم تا امروز عمدتاً در حوزه داخلی بوده است که از جمله آن‌ها می‌توان اعطا حق رای به همه اقشار، شکست رسمی سیاست تبعیض نژادی، تأمین رفاه اساسی و سایر حقوق اجتماعی برای مردم نام برد. این جنبش از قرن نوزدهم و همراه با ظهور دولت‌ - ملت‌ها، هنگامی آغاز شد که صاحبان شرکت‌ها و کارخانه‌ها مجبور شدند حداقل در برخی موارد برای کارگران حقوق بیشتری قائل شوند.

با این وجود، اصول اساسی سوسیال دموکراسی که به دنبال کار جمعی و برقرار عدالت اجتماعی و اقتصادی است هنوز مقبولیت دارد. در این بین خود سوسیال دمکرات‌ها گاهی فراموش می‌کنند که این مبارزه برای برابری و آزادی واقعی به یکسری مقدمات اجتماعی و اقتصادی خاصی نیاز دارد. سوسیال دموکراسی از مردم به عنوان یکی از ابزارهای دولت دموکراتیک برای شکست سرمایه‌داری استفاده می‌کند.

یک دولت چپ به جای حمایت از شاخص هایی از قبیل حقوق مالکیت و سایر موضوعات طراحی شده توسط اندیشکده‌های محافظه کار و لیبرال، می‌تواند در پی دستیابی به دستور کار داخلی جدیدی در راستای توزیع مجدد ثروت یا ارائه کمک برای تلاش‌های زیست محیطی باشد. مالیات بر واردات به تنهایی می‌تواند شرکای تجاری خارجی را ترغیب کند تا سیاست های داخلی پایداری را از نظر زیست محیطی اعمال کنند. هر برنامه سیاست خارجی چپ‌گرایانه باید رفاه اجتماعی مردم کشورهای دیگر را در کنار مردم آمریکا در نظر بگیرد.

در این بین یک سری سیاست‌هایی هم مثل مسائل زیست محیطی وجود دارد که هیچ دولت چپ‌گرایی نباید از آن دست بکشد. تاریخچه سوسیال دموکراسی همواره با مسائل زیست محیطی بسیار عجین بوده است. بخش عمده‌ای از موفقیت‌های این جنبش در سراسر جهان از برزیل گرفته تا آلمان به مسائل زیست‌محیطی بر می‌گردد.

منابع: 1- ویکی پدیا 2- سایت انتخاب، تلخیص مطلب نخست بین الملل ، 1 بهمن ماه 98 .

اشتراک گذاری پست در شبکه های اجتماعی

Submit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn